گرانم من… مرا ارزان نترسانید...
یکی مهربانیم را اشتباه گرفت، دم نزدم .
یکی صداقتم را نادیده گرفت، سکوت کردم.
یکی غرورم را به بازی گرفت، نگاهش کردم.
از اینجا به بعد فهمیدم، دنیاییست که اگر مثل بقیه نباشی لـــــه میشوی.
خواستم مثل بقیه باشم گفتند: تـو خـوبـــــــــ باش.
خدایا ببخش اما بندگانتــ دیگر برایم فرقی نمی کنند.
.
من از آغاز عمرم در قفس بودم…
مرا از حبس و از زندان نترسانید
من آدم دیده ام از گرگ وحشی تر…
مرا از آدم و حیوان نترسانید
من از دریای طوفانی گذر کردم…
مرا از نم نم باران نترسانید
من از همخون خود آتش به جان دارم…
مرا از خنجر مهمان نترسانید
برای حرف آخر یادتان باشد
گرانم من… مرا ارزان نترسانید...
+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 12:59 توسط hasti

انسان پدیده ای غریب است