تو از زمان تولد درون من بودی وگرنه عشق که اینقدر اتفاقی نیست !(دعا گوی تمامی شما عزیزان...)
قشنگ ترین لذت زندگی:
بهت بگن بیا بریم کربلا…
وسط بین الحرمین سلام بدی….
ندونی بری حرم حضرت عباس یا امام حسین…
پای برهنه توبین الحرمین راه بیافتی….
برسی ورودی حرم حضرت عباس….
پشت در حرم بشینی و سلام بدی….
باچشم پر اشک اذن دخول بخونی….
بلندشی و بری روبروی ضریح بایستی….
سرتو بندازی پایین و باخجالت بگی فکر نمیکردم بیاریم حرم….
به حضرت عباس بگی خیلی آقایی….
بری یه بوسه به ضریح بزنی و اشک بریزی….
بیای عقبتر و یه زیارت بخونی….
بهش بگی اجازه میدی برم پابوس داداشت….
دوباره پابرهنه توبین الحرمین راه بیفتی و زیر لب بگی
“از حرم تا قتلگه زینب صدامیزد حسین“…
اشک….
برسی ورودی حرم و ناخداگاه بشینی رو زمین دست برسینه سلام بدی….
اشک….
از باب القبله وارد حرم بشی….
نگاهت بیفته به ایوون طلا و ضریح…
خجالت زده ای….
چشمت بیفته به قتله گاه….
از عشق حسین مجنون بشی…
آخرروضه رو درک کنی….
یه دل سیر گریه کنی…
یادت بیاد چقدر حسرت رفتن به حرم رو میخوردی….!؟؟
آروم آروم باسر کج بری جلو ضریح و دستتو بگیری بالا و بگی”دستمو بگیر آقا…”
سلام خدمت دوستان و همراهان عزیز:
بالاخره ارزوی چندین و چند سالم براورده شد و جمعه دارم دوباره میرم پابوسشون...
حلال کنید
دعا گوی تمامی شما عزیزان
zahra.z

انسان پدیده ای غریب است